مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثىَ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَوةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُون(نحل/ 97)
چند روزی است با خود می اندیشم که من در زندگی چه انسان حقیری هستم. کم توفیق در موفقیت ها و کم اثر در جامعه ای که در آن زندگی می کنم.
از خود می پرسم: «عمری گذشت و من چه کاره شدم؟»
جواب می دهم: «هیچ»
نهایت آنکه در یکی دو مدرسه تدریسی دارم و گهگاه کتاب یا مقاله ای می نویسم.
و اگر فرصتی دست داد متنی می نگارم در وبلاگ.
وقتی این قلیل کارها را مقایسه می کنم با موفقیت های اساتید خود؛ همچون جوادی آملی، مرحوم آل غفور جزایری، فتوحی، صفایی بوشهری و غیره؛ آنگاه خجالت می کشم.
بعد با خود می اندیشم، البته این اساتید بزرگوار هم در مقایسه با بزرگان دیگر کم توفیق بوده اند. با بزرگانی همچون ملا صدرا، آخوند خراسانی، ابن سینا، صاحب جواهر و غیره.
ناگهان به ذهنم می رسد که خوب افرادی همچون ملا صدرا، آخوند خراسانی، ابن سینا، صاحب جواهر هم در مقابل عظمت، علم و شوکت امامان معصوم (ع)، قطره ای از دریا بودند که در این جهان پهناور مانند فانوس هایی در مقابل ستارگان آسمان شمرده می شوند.
فکرم را کمی که وسعت می دهم، متوجه می شوم که حضرات معصوم (ع) نیز در مقابل عظمت، علم و شوکت خداوند، همچون قطره ای از اقیانوس به حساب می آیند. خدایی که به همه موجودات هستی بخشید، علم داد، عشق آموخت و محبت و در سایه این آموزه ها سعادت او را تضمین کرد.
نتیجه آنکه با این سلسله مراتب موجودات عالم، من در این جهان هستی خیلی ناچیزم. من نه استادم جوادی آملی شدم، نه ملاصدرا شدم، نه مقام امام معصوم (ع) را دارم و نه خدایی!
پس من در زندگی چه شدم؟
یاس و نا امیدی مانند امواج سهمگین در زوایای فکر و مغزم هجوم می آورد وگریبانم را رها نمی کند.
به ناگاه با آیه 97 سوره نحل مواجه می شوم. خداوند در آیه، پیام می دهد که:
«هر کس- از مرد یا زن- کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاکیزه اى، حیاتِ [حقیقى] بخشیم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام می دادند، پاداش خواهیم داد»
بر اساس این وعده الهی، زندگی ام با معنا می شود. با خود می گویم ای شوکت الله سازند نقش خود را در مدار هستی یافتی! پیام واقعی این آیه آن است که ای انسان برای سعادت و رستگاری لازم نیست تو فرد شاخص و شناخته شده ای در جامعه ات باشی!
البته اگر بشوی که چه خوب!!
اما مهم آن عمل صالح است، در حد توان و با ضمیمه کردن اخلاص.
که خداوند در این آیه، وعده داده است عمل صالح را در آخرت جبران کند.
پس درست است که شوکت الله سازند در زمان خود حداکثر یک مُدرِس معمولی یا مُحقِق معمولی یا یک وبلاگ نویس معمولی شد؛ اما اگر همین امور را با اخلاص و نیت پاک خدایی انجام دهد، در آن سرا، هم نشین، جوادی آملی، ملاصدرا، حضرات معصوم(ع) و مقرب الهی خواهد شد.
با این تفکر یاس را از خود دور می کنم و از این پس، یاد می گیرم که به جای آرزوی رسیدن به شهرت و مقام و جایگاه، بیشتر به اخلاص و ایمان و عمل صالح بیاندیشم.