آیا نظام جهان یک نظام احسن است یا در جهان، امور شر و بد وجود دارد و اگر دارد به حکمت خدا خدشه وارد نمی شود؟
با تأمّل دقیق در امور عالم، روشن مى گردد که هیچ گونه بدى و شر در نظام آفرینش وجود ندارد؛ آنچه هست خیر است و نظام موجود، نظام احسن است که هر چیزى به جاى خویش نیکوست و شرور و بدیها، موجودات واقعى نیستند، بلکه یا امر عدمى هستند یا منشأ نابودى و فقدان مى باشند.
توضیح اینکه بدى و شر یا امرى عدمى است یا نسبى است؛ اگر نادانى، فقر، مرض، ناتوانى و ... بد بشمار مى آیند، هر کدام نشان فقدان درجه اى از کمالند، نه این که اینها درجه اى از وجود بشمار آیند. به عبارت دیگر نادانى، فقدان یک امر وجودى به نام «علم» است، بیمارى فقدان یک امر وجودى به نام «صحّت» و سلامتى است، ناتوانى فقدان درجه مطلوبى از توانایى است که امر وجودى است.
همچنین ما موجوداتى را منشأ شر مى شناسیم، مانند درندگان، گزندگان، میکربها، وجود این موجودات در نظام طبیعت خیر است؛ اگر این موجودات نباشند، آفرینش موجودات ناقص محسوب مى شود. اینها مانند درندگان و گزندگان یا موجب کنترل و محدود شدن طبیعى سایر حیوانات سودمند مى شوند که اگر آنها محدود نشوند، زندگى را بر سایر موجودات تنگ و دشوار مى سازند، یا مانند میکربها مایه تحرک بدن انسان و حیوان و رشد و قوت و قدرت آن مى گردند؛ بدن انسان با وجود میکربهاست که از خود واکنش نشان مى دهد و رشد و قوت مى یابد. اگر میکربها نباشند، انسان کوتاه قد، لاغر، زرد و پژمرده باقى مى ماند. البته در این کشاکش گاهى میکربها غالب مى شوند و منشأ بروز بیماریها نیز مى گردند. حکمت آفرینش بسیارى از موجودات نیز بر ما پوشیده است. بنابراین، بدى و شر موجودات نسبى است؛ در مقایسه با تمایلات ما شر محسوب مى شوند و نه در واقع وجودشان. با این حساب از چشم گوسفندان و مرغها و ماهیها و گیاهان و میوه ها، موجودى شرتر از انسان وجود ندارد؛ آیا این قضاوت پسندیده است؟
پس موجودات این عالم به گونه اى با هم مرتبطند تا جایى که آنها را همانند موجود واحدى قرار داده است و آنها لوازمى نیز دارند که اصل هستى آنها مخلوق است، لکن خلقت بطور مستقل به لوازم شان تعلق نمى گیرد و بدیها و شرور از آن لوازم سرچشمه مى گیرند؛ به عنوان مثال، زلزله در اثر وقوع انفجار مواد در درون زمین، به وجود مى آید یعنى انفجار آن مواد به اندازه معین، سبب لرزش زمین خواهد شد حال اگر روى زمین خانه هایى باشد، آنها نیز به لرزه درآمده و در صورت محکم نبودن، خراب مى شوند؛ امّا اگر زلزله در بیابانى رخ دهد، چه بسا موجب ظهور چشمه ها، نهرها و معدنها مى شود و بشر از آنها استفاده مى کند.
بدین ترتیب هستى هر چیز از آن جهت که هستى است، خیر و خوب است و هستی ها از آن جهت شرّ شمرده مى شوند که همراه با نیستی ها یا منشأ نیستی ها مى گردند. قرآن کریم می قرماید:
الَّذى أَحْسَنَ کُلَّ شَىءٍ خَلَقَهُ»
خدایى که تمام آفریدگانش را، نیک خلق کرده است.