در دوران هر مسئولی ممکن است، سلیقه های مختلف در قالب دستورالعمل اجرایی، بروز و ظهور کند. برخی از این دستورالعمل ها در امور جزیی هستند که چه بسا با آمدن مسئول جدید، کان لم یکن شده، به یک خاطره بامزه تبدیل شوند.
برای نمونه در اداره ما، در مقطعی آوردن نان توسط همکاران برای صرف صبحانه ممنوع اعلام شد. چون باعث ریختن خورده نان روی زمین و جمع شدن مورچه و حشرات دیگر می شد.
در نگاه مسئولان، اصل آن بود که پرسنل محترم پیش از آمدن به محل کار، صبحانه خود را در منزل میل کنند.
البته در دستورالعملِ صبحانه ای آمده بود، همکارانی که در بین روز احساس گرسنگی می کنند، می توانند به سالن غذاخوری مراجعه و یک لیوان شیر و یک عدد کیک مجانی دریافت دارند.
پس از مدتی که از اعلام این دستورالعمل گذشت، برداشت ها از اختصاص شیر و کیک به پرسنل متفاوت شد.
برخی اختصاص شیر و کیک به پرسنل را یک لطف از طرف مدیر می دانستند که هر کس میل دارد می تواند از آن استفاده کند.
اما برخی دیگر، آن را حق مسلم خود می دانستند و حاضر نبود به هیچ وجه از این حق بگذرند. به طوری که حتی روزهایی که به مرخصی می رفتند با یکی از همکاران حاضر در سر کار، تماس می گرفتند و سفارش می کردند که:
«من امروز مرخصی ام به جای من تو برو سهمیه شیر و کیک ام را بخور»
برخی دیگر پا را از این فراتر می گذاشتند و اگر مثلا یک هفته مرخصی می رفتند، بعد از یک هفته می آمدند سالن غذا خوری و بیان می داشتند که:
«من یک هفته نبودم، سهمیه یک هفته شیر و کیک من را بده ببرم.»
گاهی هم برخی همکاران لیوان های شخصی می آوردند که از حد معمول بزرگتر بود و شیر بیشتری جای می گرفت، به همین دلیل به کسانی که دیرتر می آمدند، شیر نمی رسید و باعث دلخوری شان می شد.
در این میان گاهی کار بالا می گرفت و بین مسئول سالن غذا خوری و کسانی که شیر و کیک را حق روزانه خود می دانست، جر و بحث پیش می آمد.
بالاخره خبر به گوش مدیر رسید و ایشان ناچار شد، در یک مراسم رسمی که در مجموعه برگزار شده بود، در میان سخنانش به این نکته اشاره کند که:
«آقا شیر و کیک حق مسلم کسی نیست، بلکه لطفی است از سوی مدیر! آن هم برای کسانی که در بین روز احساس گرسنگی می کنند. حالا در هر روز اگر به کسی رسید، نوش جانش و اگر نرسید دیگر پیگیر نباشد که حق من را بدهید.»
و این شد ختم ماجرا شیر و کیک مرحمتی مدیر!!