گاهی که از خیابان های زعفرانیه تهران یا سالاریه قم عبور می کنم چشمانم به عمارت هایی می افتد که حکایت از متمول بون صاحبان آنها دارد. بعد نوبت فعالیت ذهنی شیطان درونم می شود که نجوا می کند:
« ای بابا یک عمر دویدی و زحمت کشیدی اما از مال دنیا چه داری غیر از دفترچه های قسط که پایان هر ماه نوید سر رسید تازه را می دهد و نیز توقعات خانواده که گهگاه مرا به یاد نداشته هایم می اندازد.»
با خود می گویم:
«خوب خدایا آیا صاحبان این عمارتها واقعا لایق این نعمتها بوده اند و آیا من در بندگی چیزی کم از آنها داشته ام که به آنها داده ای و به من نداده ای؟ مگر تمام کون و مکان در دست تو نیست؟ چرا برخی که چندان اهل دین نیستند بلکه حرام خوار هم هستند این طور ثروتمند و گروهی از زحمت کشان آن طور گرفتار نداری؟»
بالاخره تصمیم گرفتم پاسخ این شبهه را از درون متون دینی پیدا کنم. لذا سراغ قرآن و احادیث رفتم و فهمیدم که پاسخ آن استدراج خداوند است. اکنون توضیحی راجع به استدراج می دهم تا اگر شما هم مانند شوکت سازند چنین شبهه ای به ذهن تان آمد، پاسخ آن را بدانید.
استدراج در فرهنگ قرآنى به معناى آن است که خداى متعال چون بخواهد بندهاى را نگونبخت سازد، بدو مهلت مىدهد و خواستههایش را برآورده مىسازد و بىآنکه بنده خود بداند به تدریج او را از رحمت خود دور مىسازد، و به کیفر خویش نزدیکش مىکند[1]
در قرآن می خوانیم:
و کسانى که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج، از جایى که نمىدانند گریبانشان را خواهیم گرفت.[2]
و در آیه ای دیگر می خوانیم:
پس مرا با کسى که این گفتار (حق) را تکذیب مىکند واگذار. به تدریج آنان را به گونهاى که در نیابند [گریبان] خواهیم گرفت.[3]
حضرت علی(ع) در این باره می فرماید:
چه بسیارند کسانى که بوسیله نعمت غافلگیر مىشوند و بخاطر پردهپوشى خدا بر گناهان خود مغرور مىگردند و بر اثر تعریف و تمجید از آنان فریب مىخورند و خداوند هیچکس را به چیزى مانند «مهلت دادن» آزمایش نکرده است.[4]
از دیدگاه دینی هر گاه بندهاى در دنیا مرتکب گناهى شود از باب مکافات در دنیا خداوند او را به یکى از دو شکل عقوبت مىکند.
الف. مجازات تأدیبى: اگر شخص مؤمن باشد و خداوند خیر او را بخواهد او را دچار گرفتارى مىنماید تا به خود آمده و از اشتباه خود دست بردارد و توبه کند. چنان که امام صادق (ع) مىفرماید:
همانا خداوند هرگاه خیر بندهاى را بخواهد به هنگامى که گناهى انجام مىدهد او را گوشمالى مىدهد تا به یاد توبه بیفتد.[5]
ب. مجازات استدراجى: چنانچه انسانى از کثرت گناه و معصیت توفیق عنایت و توجه خداوند را از دست بدهد و خداوند او را رها سازد نعمت خود را بر او ارزانى مىدارد چندان که سرگرم دنیا شود تا توبه و استغفار را فراموش نماید و روز به روز در گناه و گمراهى خود بیشتر فرو رود. چنان که امام صادق (ع) مىفرماید:
و هنگامى که خداوند شر بندهاى را (بر اثر اعمالش) بخواهد موقعى که گناهى مىکند نعمتى به او مىبخشد تا استغفار را فراموش نماید و به آن ادامه دهد.[6]
مجازات نوع دوم یعنی استدراج گناهکاران گاهى با دادن نعمت و ثروت است و گاهى با پردهپوشى از گناهانو مستور داشتن معایب انسان که او را به خود مغرور سازد و گمان کند که خداوند او را خیلى دوست دارد. و گاهى نیز نام او را به نیکى بر سر زبانها انداخته و این چنین مفتون جایگاه خود مىشود و در هر سه مورد انسان از استغفار و توبه غافل مىشود.
اکنون که به این نکته پی بردم پس می گویم وقتی به نعمت هایی در دست دیگران می نگرم غم چه خورم که شاید این نعمت ها به معنای فرو رفتن صاحبان شان در گناه و ضلالت است و محروم بودن من از آن نعمت ها به معنا آزمایشی از طرف خداوند. تا پاک گردم و سرشار از سعادت ابدی.
[1] . ر. ک. دائرة المعارف تشیّع، ج 2، ص 100.
[2] . (اعراف: 182)
[3] . (قلم: 44)
[4] . (نهجالبلاغه، حکمت 112)
[5] . (الکافی ، ج2، ص: 452)
[6] . (همان)