یکی از مهم ترین مسائلی که باعث انحرافات دینی می شود، بدعت گزاری است. بدعت یعنی چیزى را جزء دین شمارند که ریشه اى در دین ندارد. امیر مؤمنان (ع) درباره خطر بدعت براى دین مى فرماید:
چیزى چون بدعتها دین را منهدم نمى کند.(1)
البته بدعت در حوزه های دیگر هم می تواند شیوع یابد. از جمله بدعت در فرهنگ یا تمدن یک ملت. حقیقت آن است که جامعه ایران در این عصر و زمان علی رغم حفظ بسیاری از باورهای اصیل دینی و تمدنی خود، در بسیاری از باورها هم دچار بدعت های فراوان شده است. این بدعت گزاری هم در حوزه مسائل اصول و فروع دین و هم در قلمرو مسائل فرهنگی و تمدنی مشاهده می شود.
بحث اصول دین به دلیل گستردگی، مجال دیگر را می طلبد؛ اما برای فروع دین می توان شواهد زیادی در بدعت گزاری پیدا کرد.
این که برخی برای کسب میز و قدرت، فریضه امر به معروف و نهی از منکر را خشونت طلبی و دخالت در کار دیگران می خوانند، بدعت است.
این که برخی معتقدند «دلت پاک باشد نماز نخواندی هم اشکال ندارد» بدعت است.
این که از یک ماه رمضان، برخی فقط سه روز روزه می گیرند، آنهم در ایام شهادت حضرت علی (ع) و خود را مرید امیرالمومنین (ع) می دانند، بدعت است.
این که برخی در ایام سوگواری سالار شهیدان (ع) سیاه می پوشند، عزا می گیرند اما کاری به کار حج و نماز و خمس و زکات ندارند، بدعت است.
این که امروزه رنگ کردن مو و بیرون انداختن آن توسط زنان و نیز انجام آرایش غلیظ، یک مساله عادی بلکه یک تفاخر اجتماعی شده است؛ بدعت است.
این که امروزه معاملات بانکی ما ربوی است و کسی اعتنا نمی کند، بدعت است.
در حوزه فرهنگ و تمدن هم وضع همین طور است. این که بسیاری از جوانان ایرانی به جای الگو گیری از نیاکان خود و به جای سعی و تلاش برای ایرانی آباد، امروزه دل بسته قهرمانان فوتبالی، آوازه خوان یا هنرپیشگان شده اند، بدعت فرهنگی است.
این که امروزه مردم ایران در مصرف انرژی، مواد خوراکی، لوازم آرایش، در انجام طلاق، در تصادفات جاده ای، در تمایل به شرکت در قرعه کشی های تبلیغاتی برای برنده شدن مبالغ هنگفت بدون زحمت، در آمار سزارین زنان، در تمایل به فرار از کار، در آمار پرونده های جرح و کتک کاری خیابانی، رتبه بالایی در میان کشورهای جهان دارد، بدعت های تمدنی است.
در این باره مثال فراوان است همه آحاد مردم هم به آن اعتراف دارند. اما نکته مهم علاوه بر خطا کار بودن مردم، گناهی است که گروه های مرجع در جامعه انجام می دهند.
مراد نویسنده از گروه های مرجع، کسانی خارج از مرزها نیستند، اگر چه آنها نیز در بدعت گزاری نقش دارند؛ بلکه کسانی اند که برای رسیدن اهداف خود آدرس های غلط دینی و فرهنگی به مردم می دهند. آدرس هایی که جزء دین و فرهنگ مردم نیست بلکه بدعت است.
برای مثال وقتی بسیاری از رسانه های جمعی اعم از صوتی، تصویری، مجازی و غیره برای کسب درآمد، اقدام به تشویق مردم برای شرکت در فلان قرعه کشی می کند تا پول مفت به دست بیاورند یا خواننده شوند یا فونبالیست شوند یا هنرپیشه شوند، دیگر از انسان ایرانی نباید انتظار داشت که یک انسان زحمت کش و تولید کننده علم یا کالا یا خدمات باشد. بلکه باید انتظار داشت یک نسل سوخته راحت طلب باشد.
یا اگر ببینم فردی برای کسب قدرت، در میان جمع کثیری از زنان بد حجاب شرکت می کند و در میان سوت و کف زنان نامحرم قدرت نظامی ایران را زیر سوال می برد، انسان ایرانی دیگر نباید انتظار فریضه حجاب در جامعه یا حس جهاد در مقابل دشمن را داشته باشم.
بنابر این، در بدعت گزاری، این گروه های مرجع هستند که بیشترین نقش مخرب را دارند. مانند مسئولان، رسانه ها، صاحبان ثروت و قدرت، تفوذ و جایگاه اجتماعی.
راهکار:
الف. از جمله عواملی که می تواند جلوی بدعت گذاری را بگیرد بازگشت گروه های تاثیر گذار در جامعه به آموزه هاى اصیل دینى، فرهنگی و تمدنی ایران اسلامی است.
ب. عالمان، دلسوزان جامعه؛ بلکه آحاد ملت هم وظیفه دارند، با هر بدعت گزارى برخورد کنند و اجازه ندهند که کج اندیشان و سیاست بازان و مراکز قدرت و ثروت، ایده هاى منحرف خود را در قالب دین یا فرهنگ به خورد مردم بدهند. این وظیفه به اندازهاى حسّاس و حیاتى است که رسول خدا صلّى الله علیه وآله فرمود:
هرگاه بدعتها در میان امّت من بروز کند، بر شخص داناست که دانش خویش را بروز دهد؛ اگر چنین نکند، لعنت خدا بر او باد.(2)