در چرایی پرداختن به شخصیت حضرت زهرا (س) سوالات فراوانی مطرح است. از جمله آن که :
1. چرا مسلمانان، خصوصا شیعیان، برای این شخصیت، ارزش فوق العاده ای قائلند؟
2. زنی که هجده سال بیشتر عمر نکرد – 9 سال در خانه پدر و 9 سال در خانه شوهر – چه کار برجسته ای از خود بجا گذاشت؟
3. زنان زیادی در تاریخ بوده اند که خدمات علمی و هنری و اقتصادی و غیره زیادی داشته اند، اما به این میزان مورد توجه نبوده اند. چرا؟
4. با توجه به پیشرفت علوم و پیچیدگی روابط انسانها، زنان از چه جنبه های می توانند این شخصیت را الگو خود قرار دهند؟
این سوالات و دهها دیگراز این دست، مباحثی هستند که خوب است در ایام ولادت صدیقه کبری(س) و بزرگداشت مقام زن به آنهاپرداخت.
در چنین ایامی رسم بر آن است که جشنهای در سراسر کشور برگزار می شود، شیرینی و شربت پخش می کنند، مداحان مدیحه سرای می کنند و سیما هم چند فیلم در رابطه با زن به نمایش می گذارد.
همه این برنامه ها به جای خود خوب است، اما به نظر می رسد، آنچه امروز زنان ما، خصوصا نسل جوان از این قشر، به آن نیاز دارند، شناخت یک الگو صد در صد موفق از شخصیت زن می باشد تا بتوانند با افقی روشن، سعادت خود را با برداشت از زندگی او پی جویند.
بی پرده بگوییم تا موقع ای که ما نتوانیم شخصیت حضرت زهرا(س) را بدرستی به جامعه مان بشناسانیم و تا موقع ای که نتوانیم از زندگی این بانوی اسلام، تابلویی تمام نما و کاربردی به زنانمان ارائه دهیم، ره به بیراهه می رویم و نقش بر آب می زنیم .
چرا زهرا برجسته شد؟
از جمله مباحثی که در معرفی شخصیت حضرت زهرا (س) اهمیت دارد آنکه از بعد معرفت شناسی معلوم گردد که چرا باری تعالی چنین جایگاهی را برای او معین کرده است. در یک نگاه کلی باید گفت از آنجایی که به دلیل مصلحت الهی، هیچ زنی به پیامبری مبعوث نشد، این خلا احساس می شد که زنان برای درک بهتر راه سعادت نیاز به یک الگو از جنس خودشان داشتند. اگر چه پیامبران، راهنمایان تمام بشریت بودند، اما این طبیعی بود که برای زنان الگوگیری از جنس خودشان راحت تر می نمود تا بطور ملموس شیوه زندگی با ایمان را از همجنس شان بیاموزند. از این رو، می بینیم که در طول تاریخ هماره زنان برجسته ای به جهان معرفی می شده اند که الگو یک انسان کامل برای زنان دیگربوده اند. زنانی مانند آسیه، مریم، خدیجه و صدیقه طاهره(س).
پس اگر می گوییم فاطمه زهرا(س) می تواند در عصر فمینیسم و پسا فمینیسم ، الگوی جاودان زنان باشد، نه از آن جهت است که مثلا خودش در خانه گندم آرد می کرد یا مثلا در خانه با فقر می ساخت، که همه اینها در جای خود مهم است، بلکه از آن جهت است که او از ناحیه خداوند انتخاب شد تا در دو بعد فردی و اجتماعی، چگونه زیستن را به زنان بیاموزد.
بنابراین اگربگوییم فاطمه(س) پیامبر زنان بود، اگرچه با مسامحه است، اما خیلی به گزاف نرفته ایم.
او در بعد فردی زنی مستعد، کوشا، خانواده دوست، با عفاف، عابد، در تربیت فرزندان پرتلاش، مطیع شوهر، بود
در بعد اجتماعی ، حاضر در تمام صحنه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی نظامی بود. او زنی بود که با حفظ حجاب و عفت در جامعه حضور پیدا می کرد و نقش کلیدی یک زن مسلمان را به آیندگان می نمایاند.
بر اساس آنچه آمد و آنچه که شاید یک روز نگارنده وقت کند و بنگارد، می توان ادعا کرد که فاطمه (س) الگویی است کامل برای زنانی که بخواهند در مسیر سعادت گام نهند.