اولین بار که او را دیدم مسئولیت گروه کلام را داشت. خیلی شیک رفتار می کرد. با آن عینکش، شخصیتی پر هیبت می نمود. شروع همکاری ما با تالیف یک کتاب در گروه شروع شد. دو سه نفر دیگر هم از پژوهشگران همکاری می کردند.
یکسالی طول کشید تا کتاب نوشته شد. حدود یک سوم از کتاب را من با پشتکار خاصی نوشتم. آقای عینکی هم سرپرست نویسندگان این کتاب بود، اما برای اینکه اسمش جزء نویسندگان باشد، چند صفحه به مطالب کتاب افزود.
این کار او شروع یک منفعت طلبی زیرکانه در پست مسئول گروه بود. موقع چاپ کتاب هم اسم خودش را چند بار در شناسنامه کتاب تکرار کرد.
از همان روزها فهمیدم که او بیش از هر خدمتی، دنبال منفعت طلبی و سود جویی از دیگران است. چون روابط عمومی خوبی داشت و همیشه قیافه مدیریتی به خود می گرفت، بعدها به مسئولیت های بالاتری رسید. وقتی به ریاست پژوهشکده رسید، اوج سوء استفاده او از دیگران بود.
برای نمونه به برخی جایگاه و موقعیت بیشتر می داد تا برایش مقاله بنویسند یا مطلب علمی تهیه کنند.
آقای عینکی به همین شیوه در جایگاه های بالاتری قرار می گرفت و هر کس را که با خود موافق می دید، ارتقاء می داد و هر کس را که با خود مخالف می دید، له می کرد.
مرد عینکی اکنون رییس پژوهشگاه است و چون نسبت به بالا دست گوش به فرمان تام است(ولو فرمان های غلط) مقبول روسای بالا دست است، اما نسبت به پایین دست مخالفان زیادی دارد. چون خیلی از آزاد مردان پژوهشگاه فهمیده اند او نمونه یک مدیر منفعت طلب است و مخالف رفتار او هستند.
برای نمونه کار پسرش را در مجموعه درست کرد و سعی داشت به پرسنلی که به پسرش کمک کرده بودند، بدون رعایت قانون، عضویت هیئت علمی پژوهشگاه را اعطاء کند. یا مثلا در جلسه کمیسیون علمی سال قبل با نفوذ در اعضا جلسه و دادن یک رتبه تشویقی به این اعضا سعی کرد خودش یک رتبه تشویقی به خودش بدهد.
خلاصه اینکه مردعینکی نمونه بارز یک مدیر منفعت طلب است که اتفاقا در زمان ریاست او پژوهشگاه افت محسوسی پیدا کرده است.
به اعتقاد برخی پرسنل پژوهشگاه اگر اکنون زمان طاغوت بود، او همچنان یک مدیر بود و برایش بین نظام اسلامی و غیر اسلامی فرقی نمی کرد. چون او خیلی خوب بلد بود که چگونه رفتار کند تا جایگاه و میز و منافع اش حفظ شود.
البته چرا اگر الان زمان طاغوت بود او از نظر ظاهر مانند ریش و لباس فرق می کرد.
این گونه مدیران درست مخالف مطالبه رهبری هستند آنجا که می فرماید نظام اسلامی نیاز به مدیران جهادی دارد که عدالت و ایثار ریشه در جانشان داشته باشد. همچون حاج قاسم عزیز.
امام علی (ع) به یکی از مسئولان حکومت خود فرمود:
حوزه فرمانرواییات طعمه تو نیست، بلکه امانتى است بر گردن تو و از تو خواستهاند که فرمانبردار کسى باشى که فراتر از توست؛
وَ إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَة وَلَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَةٌ، وَأَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَکَ
(نامه5 نهجالبلاغه)