شیعه در اصطلاح به مسلمانانى مى گویند که حضرت على (ع) را پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) خلیفه و امام شرعى مى دانند و معتقدند امامت آن حضرت به وسیله نص و تعیین، از جانب خداوند و با معرفى پیامبر (ص) صورت گرفته و عمل کسانى را که پس از پیامبر (ص) در سقیفه بنى ساعده گرد آمدند و غیر على (ع) را به خلافت برگزیدند، نمىپذیرند.[1]
شیعه نخستین بار در زمان رسول خدا (ص) به پیروان حضرت على (ع) اطلاق شد. پیامبر اکرم (ص) در روایات متعددى، آیندهاى روشن را به حضرت على (ع) و شیعیانش بشارت داده است.[2]
مذهب شیعه تا زمان امام حسین (ع) هیچ گونه انشعابى نپذیرفت، ولى پس از شهادت آن حضرت، اکثریت شیعه به امامت على بن الحسین (ع) قائل شدند و اقلیتى معروف به کیسانیه، پسر سوم حضرت على (ع)، محمد بن حنفیه را امام دانستند. پس از امام سجاد (ع) و در زمان امامان (ع) پس از ایشان در طول تاریخ انشعابات دیگرى نیز در شیعه صورت گرفت که از اغلب آنها جز نامى در کتابها نمانده است. امروزه تنها سه گروه از آنها در جهان باقى مانده که عبارتند از:
یک. زیدیه؛ این گروه، پیروان زید شهید (121 ه. ق) فرزند امام سجاد مى باشند. این گروه در عین حال که امامت را حق امام على (ع) مى دانند، خلافت ابوبکر و عمر را به عنوان امامت مفضول پذیرفته و پس از امام حسین (ع) و امام سجاد (ع) زید بن على را به جاى امام باقر (ع) امام دانسته اند.
دو. اسماعیلیه؛ این فرقه به امامت حضرت على (ع) تا امام صادق (ع) معتقد هستند. اما پس از امام ششم، اسماعیل، پسر بزرگ امام صادق (ع) را امام هفتم و آخرین امام مى دانند.
اسماعیل در زمان حیات آن حضرت وفات کرد. این فرقه پس از رحلت امام صادق (ع) در سال 148 هجرى از شیعه جدا شدند.
سه. امامیه اثنى عشریه؛ اصطلاح عام امامیه به تمام فرقه هایى گفته مى شود که به امامت بلافصل على بن ابىطالب (ع) پس از رسول خدا (ص) معتقد هستند، اما اصطلاح خاص آن، تنها بر شیعه اثنى عشریه اطلاق مى شود که به امامت امامان دوازدهگانه که نخستین ایشان حضرت على بن ابىطالب (ع) و آخرین آنان حضرت مهدى (عج) است اعتقاد دارند. این گروه اکثریت شیعیان جهان را تشکیل مى دهند و در واقع دیگر اقلیتهاى شیعه از آن منشعب و جدا شده اند.
اصول اعتقادات شیعه دوازده امامی
الف. امامت؛ شیعه امامت را در ردیف دیگر اصول اعتقادى یعنى توحید، نبوت و معاد از اصول مذهب خویش قرار داده است و بر این باور است که بقا، تفسیر و اجرای کامل دین موقوف به وجود امام معصوم،(ع) دارای علم لدن و منصوب از طرف خداوند است.
ب) عصمت امام؛ شیعه عصمت را در امام و رهبرى جامعه پس از پیامبر (ص) شرط مى داند. شیعه براى اثبات عصمت امام، به آیات و روایاتى استناد کرده است که از جمله آنها، موارد زیر است:
1. آیه تطهیر: إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرًا. (احزاب: 33)
خدا فقط مى خواهد آلودگى را از شما خاندان- پیامبر- بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.
2. آیه اولوالامر: أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی اْلأَمْرِ مِنْکُمْ. (نساء: 59)
خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیاى امر خود را- نیز- اطاعت کنید.
روشن است که اطاعت بى قید و شرط از «اولوالامر» دلالت بر عصمت آنان دارد.
3. حدیث ثقلین: قال رسول اللَّه (ص): «انِّى تارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَینَ کِتَابَ اللَّهِ و عِتْرَتى اهْلُ بَیْتِى وَ انَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِ قَاحَتَّى یَرِدا عَلَّى الحَوضَ مَا انْ تَمَسَّکْتُمْ بِهما لَمْ- لَنْ- تَقَضِّلُوا». [3]
من میان شما دو چیز گرانبها به جاى مى گذارم: کتاب خدا و عترتم، اهل بیتم؛ و این دو از یکدیگر جدا نمى شوند تا کنار حوض کوثر به من باز گردند. اگر شما به این دو تمسک جستید هرگز گمراه نمى شوید!
4. حدیث سفینه: انَّ مَثَلَ اهَلِ بَیْتِى کَمَثَلِ سَفِیْنَةِ نُوحٍ مَنْ رَکِبَها نَجى و مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ.[4]
همانا مَثَل اهل بیت من- در میان شما- همچون کشتى نوح است که هر کس بر آن نشست نجات یافت و هر کس از آن تخلف کرد- و جدا شد- غرق شد.
ج) علم امام؛ شیعه بر این اعتقاد است که خداوند مسؤولیت رهبرى جامعه نیاز به آگاهی دارد. این آگاهى، به آگاهى از احکام و قوانین الهى محدود نمى شود، بلکه لازم است بر کلیات اسرار جهان هستى و هدف از آفرینش علم داشته باشند؛ در غیر این صورت رهبرى آنان کامل نخواهد بود. و این امر با حکمت الهى در تعیین امامت منافات پیدا مىکند.
ه) نصب و نص امام؛ به اعتقاد شیعه، انتخاب امام از مردم ساخته نیست و نمى توانند در چنین موضوع مهمى، نظر دهند، بلکه خداوند است که امام (ع) را تعیین و به وسیله پیامبر (ص) منصوب و به مردم معرفى مى نماید.[5]
اصول سیاسى شیعه دوازده امامی
الف) شیعه و منشأ حاکمیت؛ به اعتقاد شیعه، حکومت و زعامت مسلمانان از حیاتى ترین مسائل جامعه است و نمىشود خداوند که توسط پیامبرش (ص) درباره همه مسائل از واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح سخن گفته، پیرامون حاکمیت پس از پیامبر (ص) سخن نگفته باشد. شیعه منشأ حاکمیت را الهى مى داند و معتقد است خداوند آن را به افراد خاصى وامى گذارد که از ویژگى عصمت و علم لدّنى برخوردار باشند. بنابراین حکومت حق قانونى ائمه اطهار بود و این مسئله به قبول و نفى مردم بستگى نداشت، گرچه شرط تحقق و فعلیت آن، مقبولیت مردمى بود که امروز از آن تعبیر به مردم سالارى دینى مى شود. مردم سالارى دینى که مى توان آن را مکتب سیاسى اصیل شیعه علوى دانست، داراى سه رکن اساسى است:
1. ولایت در رتبه صلاحیت؛ 2. ولایت در رتبه جعل و اعتبار؛ 3. ولایت در رتبه سلطه و فعلیت
با توجه به این سه مرتبه مى توان مرتبه اول را به حقانیت، مرتبه دوم را به قانونیت و مرتبه سوم را به مقبولیت تعبیر کرد.
حاصل آنکه امامت به معنى ریاست همه جانبه الهى در امور دین و دنیاست.[6]
[1].محمدبن محمد بن نعمان، مفید، الارشاد فى معرفة حجج اللَّه على العباد، ج 1، ص 41.
[2]. محمد محمدى رىشهرى، میزان الحکمة، ج 2، ذیل عنوان«شیعه»
[3]. .محمدباقر، مجلسى، بحارالانوار، ج 2، ص 226 و احمد بن حنبل، مسند احمد، ج 4، ص 367.
[4]. محمدبن على، صدوق، عیون اخبار الرضا( ع)، ج 1، ص 30 و حاکم نیشابورى، مستدرک الحاکم، ج 2، ص 343.
[5]. گوهر مراد، ص 469 و ص 477- 480.
[6]. برای مطالعه بیشتر به کتاب تاریخ تشیع در ایران نوشته ابوالقاسم شاکر مراجعه شود.