بیاد شهدای گردان جواد الائمه لشکر 25 کربلا که در عملیات والفجر شش حماسه آفریدند
مرا بر روی تپه ای دفن کنید
من از پاسگاه چیلات(1) می آیم
از نزد دوستانی ماندگار
با پیکرهای از نور
زمینی که گواهی می داد
از عشق های پر شور
جوانانی بی باک
همچون موسی در طور
سربندهایی بسته بر سر
چفیه هایی جوراجور
مرا بر روی تپه ای دفن کنید
من از پاسگاه چیلات می آیم
من آنجا برخی از خود را جا گذاشته ام
در آن زمین پر غوغا
و اکنون بیشمار حیرانم
کجا خواهم مُرد چگونه و چرا
کجایند یارانم
تا ناله کنم آشکارا
عزیز دلم محمود[2]
جلال الدین علاء[3]
چرا بخوابم نمی آیید
منم شوکت رفیق شما
چطور یادتان نمی آید
دوستی من و شهدا
بگویم از حماسه چیلات
بیارم برای گواهی پلاکم را
آه می شنوم صدایی از دور
که اکنون فرا رسید روز وفا
پس سخنی دارم با ناسوتیان
عمل کنید آخرین وصیتم را
مرا بر روی تپه ای دفن کنید
من از پاسگاه چیلات می آیم